آغاز بحث از کیفیت زندگی به زمان ارسطو باز می گردد. او به ویژه در کتاب « اخلاق نیکوماخس» ، به موضوع سعادت انسانی و این که « سعادت چیست» می پردازد. ارسطو زندگی خوب را معادل شادکامی دانسته و در عین حال به تفاوت این مفهوم در افراد مختلف قائل است. در قرن های بعد، این موضوع در بین فلاسفه اسلامی نیز جایگاه ویژه ای یافت؛ چنان که ابن سینا در اشارات، ملاصدرا در اسفار و بسیاری از علمای اسلامی درباب سعادت و شادکامی بحث های مبسوطی را مطرح کردند. رویکرد آکادمیک به کیفیت زندگی از سال 1920 میلادی، یعنی زمانی که پیگو در کتاب خود به نام « اقتصاد و رفاه» به این موضوع پرداخت، وارد مرحله جدیدی شد.
از دهه 1930، محققان آمریکایی به ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق مختلف کشور خود پرداختند و پس از آن، این مفهوم مورد توجه دانشمندان علوم روانشناسی، اقتصاد، سیاست، جامعه شناسی و پزشکی قرار گرفته و به صورت یک موضوع میان رشته ای درآمد. به این ترتیب در خصوص معنای کیفیت زندگی تعابیر و تعاریف متعددی مطرح شد. فرانز و پاور، کیفیت زندگی را رضایتمندی یا عدم رضایتمندی فرد از آن مواردی که در زندگی برای او مهم است دانستند. سل و تالسکی، کیفیت زندگی را ارزیابی و رضایت فرد از سطح عملکرد موجودش، در مقایسه با آنچه ایده آل یا ممکن می پندارد تلقی کردند و برخی دیگر از محققان نیز این واژه را پیچیده تر از آن دانستند که بتوان آن را در یک جمله و یا عبارت توصیف کرد. سازمان جهانی بهداشت در سال 2000 ، این مفهوم را به این صورت تعریف کرده است: « کیفیت زندگی، درک افراد نسبت به موقعیت خود در زندگی از نظر فرهنگ ، سیستم
ارزشی که در آن زندگی می کنند، اهداف، انتظارات، استانداردها و اولویت هایشان می باشد. پس کاملاً فردی بوده و توسط دیگران قابل مشاهده نیست و بر درک افراد از جنبه های مختلف زندگی شان استوار است. » بدین ترتیب به منظور ارزیابی کیفیت زندگی، پارامترهای مادی توسعه اقتصادی، در کنار پارامترهایی غیرمادی همچون کیفیت کار، سطح سواد و فرهنگ، استانداردهای پزشکی و بهداشت، کیفیت فراغت و تفریح، شرایط محیط زیست، جوسیاسی، احساس خوشبختی انفرادی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرند. (1)
و اما نتایج یکی از پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با میزان کیفیت زندگی:
براساس پژوهش های جدید، مردم انگلستان در حالی که درآمد بیشتری نسبت به مردم سایرکشورها دارند، اما در میان کشورهای اروپایی، پایین ترین سطح کیفیت زندگی را به خود اختصاص داده اند. بالاترین درآمد خالص سالانه خانوار، برابر با 35هزارو730 پوند به کشور انگلستان تعلق دارد که از متوسط درآمد سایرکشورهای اروپایی، 10هزارپوند بیشتراست. محققان دراین پژوهش، عواملی همچون درآمد خالص، مالیات، قیمت اجناس ضورری، ساعات کاری، مرخصی های معوقه و امید به زندگی را مورد مقایسه قرار داده اند. (2)

پی‌نوشت‌ها:

1. بر گرفته از مقاله ای با عنوان« کیفیت زندگی چیست؟» ، نوشته: دکتر پیمان سلامتی، متخصص پزشکی اجتماعی و دانشیار دانشگاه علوم پزشکی تهران.
2. به نقل از خبر گزاری فارس، 2مهر1388.

منبع مقاله: (1389)، کارگاه آموزشی نگرشی دیگر به حجاب، مشهد، مؤسسه مطالعات راهبردی علوم و معارف اسلامی ، معاونت تحقیق، چاپ سوم بهار 1391.